بهار بزرگمهر زین پس خون هایی که دست ها، پاها خون هایی که چشم خون هایی که انسان، انسان، انسان زین پس آگاهیِ به بند است، و بندی که به آگاهی است آن یگانه تنی که بهایش انسان را فراخوانی است به توسنی گردنکشیِ سرِ فرودنیامده تمام تاریخ زمزمه ها، سیال سرحدی سر به آسمان مشت هایی فشرده شده از خشم تنگ شده شعاری سر …
آوریل, 2020
ژانویه, 2020
-
5 ژانویه
زمستانِ امید
دخل و تصرفی در اخوان؛ پیرمرد خوش ذوقِ دل مرده، با سقف آسمانی کوتاه ادریس ا. *** سرها در گریبان است … که ره تاریک و لغزان است و سرما سخت سوزان است مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، سنگ تیپاخورده رنجور، نغمه ناجور منم من، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای …